بدون عنوان
از دست بابایی ت ناراحتم خیلی گیج میزنه این روزا. با وجود خوب بودنش اما این گیج زدنش خیلی عذابم میده نمیدونم چیکارش کنم مامانی میترسم روز به روز بدتر بشه. الان تو این سن با مسئولیت های معمولی اینه پس فردا چی میخواد بشه. هر روز خدا باید دنبال یه چیز بگرده. دیروز تا حالا هم شارژر قوی گوشی هامونو برده گم کرده.... یه حرفو سه بار باید.تکرار کنی اخرشم معلوم نیس فایده داشته باشه یا نه. آدم خسته میشه خب. تموم خوبی هاشم یه طرف بذاری نمیشه تحمل کرد همچین وضعیتی رو. امشب ناشکری کردم خدا منو ببخشه از ناراحتی زیاد گفتم خوشحالم که منو تو بچه مون نشد. چون خیلی خیلی باهات مشکل دارم و خواست خدا بود که باردار نشم. با اینکه نمیدو...
نویسنده :
مامانی
2:09